به نظرم حضور همیشگی سوپروایزرها در کلاس برای راهنمایی مدرسان و ارزیابی فرآیندهای آموزشی ایده‌آل است، اما این حمایت باید صرفاً به عنوان یک کمک عمل کند و نتایج واقعی کار مدرسان از طریق آزمون‌های منظم و مستقل سنجیده شود.

سیستم آموزشی کنونی بر مبنای روش MILTA، که بر نقش محوری معلمان در تدریس، طراحی برنامه درسی و ارزیابی تأکید دارد، با چالش‌هایی مواجه است که نیاز به بازنگری دارند. در ادامه به بررسی این چالش‌ها و ارائه پیشنهادات جایگزین می‌پردازم:

1. وابستگی زیاد به معلمان در آموزش

روش MILTA به گونه‌ای است که نقش معلمان در تدریس، طراحی محتوا، تعیین تکالیف و ارزیابی بسیار برجسته است. چنین وابستگی می‌تواند:

  • به اعمال سلیقه‌های شخصی منجر شده و کیفیت آموزش را متغیر کند.
  • بار کاری معلمان را به طور فزاینده افزایش دهد.

برای رفع این مشکل، پیشنهاد می‌کنم:

  • محتوای آموزشی و تکالیف توسط تیم‌های متخصص و به‌صورت متمرکز تهیه شود.
  • تدریس و ارزیابی بر اساس این محتوا انجام گیرد تا نقش سلیقه‌ای معلمان کاهش یابد.
  • فعالیت معلمان به بخش‌های تعاملی، رفع اشکال و هدایت فرآیند آموزشی محدود شود.

2. تاکید بر سنجش غیر مستقیم مدرسان

من معتقدم به جای نمره‌دهی مستقیم به روش آموزش مدرسان، باید عملکرد زبان‌آموزان آنها به عنوان شاخص اصلی سنجش کیفیت کار مدرسان در نظر گرفته شود. این رویکرد چندین مزیت دارد:

  • دخالت کمتر در کار مدرس: با این روش، مدرس آزادی عمل بیشتری در انتخاب روش‌های تدریس خواهد داشت.
  • انگیزه درونی: مدرسان برای کسب نتایج بهتر از زبان‌آموزان خود، به طور خودجوش تلاش بیشتری خواهند کرد.
  • عینیت بیشتر در ارزیابی: نتایج آزمون‌های استاندارد زبان‌آموزان، معیاری عینی‌تر نسبت به قضاوت‌های ذهنی درباره روش تدریس است.
  • تمرکز بر هدف نهایی: هدف اصلی آموزش، یادگیری زبان‌آموزان است و این روش مستقیماً همین هدف را می‌سنجد.

3. پیچیدگی و هزینه‌های بالای ارزیابی‌ها

روش‌های مطرح شده در MILTA پیچیده، زمان‌بر و پرهزینه هستند و نیاز به منابع انسانی زیادی دارند.

پیشنهاد من ایجاد سیستمی ساده‌تر و کارآمدتر است که:

  • بر محتوای استاندارد و از پیش آماده استوار باشد.
  • وابستگی به سلیقه‌های شخصی معلمان را تا حد امکان کاهش دهد.

4. تفکیک واحد آموزش از واحد ارزیابی

پیشنهاد می‌کنم دو واحد کاملاً مستقل در آموزشگاه ایجاد شود:

  • واحد آموزش: مسئول تولید محتوا، استخدام و راهنمایی مدرسان
  • واحد ارزیابی: مسئول طراحی و اجرای آزمون‌های کتبی و شفاهی

این تفکیک ساختاری باعث افزایش شفافیت، حذف تضاد منافع و ایجاد چرخه بازخورد سازنده میان دو واحد می‌شود که به ارتقای مستمر کیفیت آموزشی می‌انجامد.

نتیجه‌گیری

با توجه به موارد فوق، روش MILTA که بر نقش گسترده معلمان، ارزیابی‌های پیچیده و فرآیندمحوری تمرکز دارد، با اولویت‌های من همخوانی ندارد. من به سیستمی معتقدم که:

  • استانداردسازی طراحی محتوا و ارزیابی را در اولویت قرار دهد.
  • عملکرد زبان‌آموزان را به عنوان معیار اصلی سنجش کیفیت کار مدرسان در نظر بگیرد.
  • آزمون‌های مستقل و استاندارد برای سنجش پیشرفت زبان‌آموزان طراحی کند.
  • انگیزه مدرسان برای کسب نتایج بهتر از زبان‌آموزان را افزایش دهد تا موجب تلاش خودجوش آنها شود.
  • از فناوری‌های نوین برای ساده‌سازی فرایندها و کاهش هزینه‌ها بهره ببرد.

اجرای چنین سیستمی می‌تواند وابستگی به سلیقه و نقش گسترده معلمان را کاهش داده و همزمان اثربخشی، کارآیی آموزش و کیفیت یادگیری را تضمین کند، در حالی که به مدرسان آزادی عمل بیشتری برای نوآوری و خلاقیت در روش‌های تدریس می‌دهد.